loading...
رویایی
رویایی بازدید : 3 سه شنبه 12 فروردین 1393 نظرات (0)

قدمت نوروز و وجود این جشن به زمان‌های پیش از هخامنشیان و مادها برمی‌گردد زمانی که آریائی‌ها سرزمین‌شان را به دو قسمت تقسیم می‌کردند و دو فصل گرما و سرما داشتند فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما شامل دو ماه بود، چنانچه در اوستا آمده‌است. بعدها در این دو فصل تغییری پدید آمد و به موجب وندیداد تابستان دارای ۷ ماه و زمستان ۵ ماه گردید. در هر یک از این دو فصل جشنی بر پا می‌داشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار می‌رفته‌است. وجود پایه و اساس جشن‌های نوروز و مهرگان در آغاز فصول دوگانهٔ آریائی‌ها گویای آن است که زمینهٔ اصلی پیدایش هر یک از آنها، بزرگداشت سرآغاز سال، توجه به پایان یک فصل و آغاز فصلی دیگر بوده‌است. با مرور زمان و تحول تدریجی اوضاع جشن نوروز از آن صورت بسیط نجومی و گاه‌شناسی بیرون آمد و بعدها جنبه‌های متعدد دینی و رسمی و سیاسی پیدا کرد. سرانجام این یادگار با سنن دیرین خود از مدتی متجاوز از نه قرن پیش در آغاز برج حمل جای ثابتی یافت و تنها جشن جهانی است که می‌توان گفت تمامی جنبه‌های دینی، رسمی، سیاسی و طبیعی را در خود جای داده‌است.[۲]نظریه وامگیری نوروز از تمدن بین‌النهرین[ویرایش]
مردم بابل از دوران‌های بسیار قدیم، روز اول سال را، عموماً در اعتدال بهاری (۲۱ مارس) جشن می‌گرفتند. این زمان اول بهار و آغاز فصل نو است، زمانی که طبیعت از خواب زمستانی بیدار می‌شود، در حقیقت آغاز سال نو بود. از لوحه‌ها چنین بر می‌آید که این جشن تقریباً از ۲۳۴۰ سال، پیش از میلاد، شناخته شده بود.[۳]آرتور کریستن‌سن، ایرانشناس نام‌دار دانمارکی نوشته‌است، سال ایرانیان باستان، به صورتی که آن را در سنگ‌نوشته‌های داریوش بزرگ در بیستون می‌یابیم، در پاییز آغاز می‌شد و جشن بسیار معروف مهرگان (بگیاد)، در اصل جشن اول سال ایرانیان بوده‌است. از جشن نوروز در اوستا و ادبیات اوستایی هیچ نام برده نشده، چنانکه از مهرگان نیز اشارتی نیست.[۴]
در اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، ایرانیان که تحت تأثیر تمدن آسیای صغیر و سرزمین‌های مدیترانه ای قرار گرفته بودند، تقویم مصری را پذیرفتند که بر طبق آن سال به دوازده ماه سی روزه، به اضافهٔ پنج روز اضافی (پنجه دزدیده یا خمسهٔ مسترقه) تقسیم شده بود و در اعتدال بهاری آغاز می‌شد. این سال، یعنی سال اوستایی جدید، سال دینی زرتشتی گشت و تا امروز در نزد پارسیان حفظ گردیده‌است. روز اول سال در اعتدال بهاری، اول فروردین، عید نوروز است.[۵]
مهرداد بهار با نظریهٔ وام‌گیری عید نوروز ایرانیان، از بین‌النهرین موافق نیست و عقیده دارد، از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای غربی دو عید، رواج داشته‌است، عید آفرینش در اوایل پاییز و عید رستاخیزی که در آغاز بهار، برگزار می‌شده‌است. بعدها دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل گردیده و سر بهار جشن گرفته می‌شده‌است.[۶]به اعتقاد مهرداد بهار، احتمالاً نوروز در ایران قبل از هخامنشیان وجود داشته، در اوستا مطرح نمی‌شود، چون یک عید ملی محسوب می‌شده و اوستا یک کتاب دینی است و جشن‌های خاص خودش را دارد.[۷] بعد از گذشت زمان، سرانجام دین زرتشتی، هم جشن مهرگان را که در آغاز یک عید بومی بوده و هم نوروز را می‌پذیرد.[۸]جشن زرتشتی فروردگان[ویرایش]
از میان سنن دیرین ایرانی، جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه که بر مبنای معتقدات دیرین آریائی‌ها استوار است بیش از همه در زمینهٔ اصلی و ابتدایی نوروز تأثیر گذاشته‌است.[۹] جشن فروردگان جشن فروهرها بود و ظاهراً در آن هنگام ده روز و ده شب برگزار می‌شد. فروهرها همان ارواح مردگانند. نام فروردین که آغاز بهار است، برگرفته از نام فروهرهاست. در فروردین یشت آمده است که در مدت جشن فروردگان فروهرهای مؤمنان از اقامتگاه‌های خود می‌آیند و مدت ده شب در کنار مردم می‌مانند، این جشن مربوط به بازگشت مردگان بود. زمان این جشن به حساب گاه شمارهای امروزی، پنج روز آخر اسفند و پنج روز اول فروردین، بحساب می‌آمد. از زمانی که آغاز سال در اعتدال بهاری تعیین گردید، نوروز ششمین روز این جشن گشت که به فروردگان افزوده شد.[۱۰] بدین ترتیب اندیشهٔ شکوه و پر اهمیت بودن ششمین روز جشن سال نو، در ذهن ایرانیان، از قبل وجود داشته و در زمان ساسانی هم حفظ گردید.افسانه پیدایش نوروز[ویرایش]
دربارهٔ پیدایش نوروز و مناسبت تاریخی آن داستان‌ها و روایات متفاوت بسیار است. در غالب این داستان‌ها پیدایش نوروز به زمان پیشدادیان نسبت داده شده و از جمشیدپادشاه مشهور پیشدادی به عنوان بنیان‌گذار این جشن یاد گردیده‌است. فردوسی در این زمینه چنین سروده است:همه کردنی‌ها چوآمد پدیدبه گیتی جز از خویشتن ندیدچو آن کارهای وی آمد به جایز جای مهین برتر آورد پایبه فر کیانی یکی تخت ساختچه مایه بدو گوهر اندر نشناختکه چون خواستی دیو برداشتیز هامون به گردون برافراشتیچو خورشید تابان میان هوانشسته برو شاه فرمان‌رواجهان انجمن شد بر تخت اوفرو مانده از فرهٔ بخت اوبه جمشید بر گوهر افشاندندمر آن روز را روز نو خواندندسر سال نو هرمزو فرودینبر آسوده از رنج تن دل زکینبزرگان به شادی بیاراستندمی و جام و رامشگران خواستندچنین روز فرخ از آن روزگاربمانده از آن خسروان یادگار
[۱۱]
ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه در مورد پیدایش نوروز نوشته است که برخی از علمای ایران می‌گویند سبب اینکه این روز را نوروز می‌نامند این است که چون جمشیدبه پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و چون این کار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز، روز تازه‌ای بود جمشید عید گرفت اگر چه پیش از این هم نوروز بزرگ و معظم بود. برخی دیگر از ایرانیان گویند که جمشید زیاد در شهرها گردش نمود و چون خواست به آذربایجان داخل شود بر سریری از زر نشست و مردم او را بر دوش خود می‌بردند و چون آفتاب بر آن تخت بتابید و مردم آن را دیدند این روز را عید گرفتند و در این روز رسم است که مردمان به یکدیگر هدیه می‌فرستند.[۱۲]
خیام در نوروزنامه پیدایش نوروز را از زمان جمشید (نخستین انسان در اساطیر مزدیسنا) دانسته‌است.[۱۳]نوروز در زمان هخامنشیان[ویرایش]نگاره مراسم پیشکش هدایا، به پادشاهان هخامنشی، درتخت جمشید
گرچه اطلاعات دقیقی از نوروز در این دوره از تاریخ ایران در دست نیست اما در اینکه آئین‌های این جشن در روزگار آنان مرسوم بوده‌است، تردیدی نیست. از پژوهش‌هایی که در تطبیق نوروز ایرانی و نوروز قبطی (مصری) و تأثیر و تأثر آن دو، به عمل آمده بر می‌آید که نوروز ایرانی در زمان داریوش بزرگ و توسط او در مصر رایج گردید. و هم می‌دانیم که برخی اصول گاهشماری مصری را ایرانیان از مصر اقتباس کردند و در مقابل آئین‌های نوروز ایرانی تأثیر فراوانی در مراسم نوروز قبطی بجای گذارده‌است.[۱۴]
در زمان هخامنشیان، شاه، نوروز را در تخت جمشید برپا می‌داشت. گیرشمن باستان شناس فرانسوی در مورد مراسم نوروز در دربار هخامنشیان نوشته‌است همه چیز در تخت جمشید برای بزرگداشت این جشن ملی بنا شده‌است. پیش از انجام تشریفات نوروز، بزرگان شاهنشاهی و نمایندگان کشورها به تخت جمشید می‌آمدند و در دشت وسیع مرودشت که رود پلوار از میان آن می‌گذرد و در مغرب تخت جمشید قرار گرفته هزاران خیمه می‌زدند. در نمای خارجی پلکان تخت جمشید اشخاصی که در تشریفات نوروز شرکت دارند، نشان داده شده‌اند. در این سنگ برجسته‌ها نمایندگان ۲۳ ملت تابع شاهنشاهی و درباریان پارسی و مادی به همراه اسب‌ها و گردونه‌های پادشاهی و سربازان شوشی دیده می‌شود.[۱۵]نوروز در زمان اشکانیان[ویرایش]
از چگونگی آئین‌های نوروزی در روزگار اشکانیان خبری در دست نیست. با این وجود از اجرای مراسم مهرگان می‌توان پی برد که نوروز به ویژه در میان عامهٔ مردم به وسعت و با اهمیت جشن گرفته می‌شده‌است. برخی اشارات در منظومهٔ ویس و رامین اثر فخرالدین اسعد گرگانی که متن آن مربوط به عهد اشکانی است، مبین این موضوع است. به ویژه آنکه گویا در اثر عقب افتادن کبیسهٔ سال‌ها، جشن نوروز از موضع طبیعی نجومی خود خارج گردیده بوده‌است.چو گردش‌های ایشان را بدیدندز آذر ماه روزی برگزیدندکجا آنکه ز گشت روزگاراندر آذر ماه بودی نوبهارانمنم آذار و تو نوروز خرمهر آئینه بود این هر دو باهمسر سال و خجسته روز نوروزجهان پیروز گشت از بخت پیروز
پورداوود دربارهٔ نوروز در این دوره می‌نویسد. پس از دورهٔ سلوکی هر چند که اشکانیان ایرانی‌نژاد و زرتشتی کیش بودند ولی تسلط ۸۰ سالهٔ یونانیان در آنها اثر کرده و در خصوص آداب و رسوم ایرانی بی‌قید بودند. اما در اواخر این دوره ۴۷۶ ساله دوباره ملیت ایرانی قوت گرفت.[۱۶]نوروز در زمان ساسانیان[ویرایش]
از برگزاری نوروز در دوران ساسانی اخبار و اطلاعات فراوانی در دست است که علاوه از برخی منابع پهلوی منابع عمده و مهم همانا، کتاب‌های ادبی و تاریخ عربی است مانند آثار جاحظ.[۱۷]
در تمام دوران ساسانی نوروز جشن ملی همهٔ ایرانیان به شمار می‌رفته‌است. به همین جهت حتی مردمی که پیرو آئین زرتشت نبوده‌اند اما در حوزهٔ حکمرانی ایران زندگی می‌کردند، مانند آرامیان مغرب ایران آن روزگار، گرجیان، ارمنیان و ملل دیگر قفقاز در آن شرکت داشته و برخی از مراسم آن را در زندگی خود وارد کرده‌اند و حتی برخی از مراسم این جشن در مراسم مذهبی ارمنستان و گرجستان راه یافته‌است. برخی از مورخان در ضمن شرح رسوم درباری مدت این جشن را در دوران ساسانی یک ماه نوشته‌اند. بدیهی است که این امر مستلزم آن نبوده که همهٔ مردم یک ماه تمام جشن بگیرند، بلکه فقط در پنج روز اول همگی جشن برپا می‌کردند.[۱۸]نوروز کوچک[ویرایش]
روز نخست فروردین ماه نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر خوانده می‌شد. پنج روز اول فروردین جشن نوروز گونه‌ای همگانی داشته و عموم مردمان به اجرای مراسم و سرور و شادمانی می گذرانیده‌اند، از اینرو آنرا نوروز عامه نامیده‌اند.[۱۹]نوروز بزرگ در ششمین روز فروردین[ویرایش]
در گاه‌شماری اوستایی نو ایران باستان، روز ششم هر ماه شمسی و ماه سوم هر سال خورشیدی، بنام خرداد می‌باشد.[۲۰] نوروز بزرگ یا خردادروز نام ششمین روز فروردین ماه در ایران باستان بوده‌است. خردادامشاسپند موکل بر آب است و این روز بدو منسوب می‌باشد. این روز در میان جشن‌ها و اعیاد فراوان ایران باستان به ویژه دورانساسانیان از اهمیت و ارزش و تقدس خاصی بهره داشته‌است. بسیاری از حوادث مهم به موجب آن در چنین روزی واقع شده از جمله زرتشتیان بدان باور دارند که تولدزرتشت نیز در چنین روزی است.[۲۱]
بعدها وقتی ایرانیان اسلام و تقویم عرب را پذیرفتند، جشن زرتشتی فروردگان و نوروز بزرگ، در ششمین روز ماه فروردین، از بین رفت.[۲۲]مراسم ایرانیان باستان در نوروز[ویرایش]
آداب و رسوم نوروزی همه سرچشمه‌ای کهن دارند و از نظر گاه دانش مردم‌شناسی بسیار جالب توجه برای مطالعه هستند. ایرانیان عقیده داشتند که سرنوشت انسان و جهان در سالی که در پیش است، در نوروز تعیین می‌شود. گفته می‌شد که در این روز زرتشت با خدا گفتگویی پنهانی داشت و در این روز نیکبختی‌ها برای مردمان زمین، تقسیم می‌گردد و از این روست که ایرانیان آن را روز امید نامند.[۲۳]خوان نوروزی[ویرایش]
ایرانیان عقیده داشتند که در ایام نوروز ارواح درگذشتگان از جایگاه آسمانی خود به زمین و به خانه‌های خویش باز می‌گردند. بازماندگان برای پذیرایی از آنها سفره‌ای رنگین می‌گستراندند و انواع خوراک‌ها و نوشاک‌ها را در آن می‌نهادند تا ارواح درگذشتگان از پذیرایی و صفا و پاکیزگی بازماندگان، دل خوش شده و آنان را برکت عطا کنند. این رسم توجیه سفرهٔ نوروزی یا هفت سین شد. استاد پورداود هفت سین را همان خوانی که جهت درگذشتگان می‌گستردند، می‌داند.[۲۴]هفت صنف[ویرایش]
یکی از آیین‌های که پیش از نوروز تدارک آن مرسوم بوده، پروردن سبزه می‌باشد. به موجب روایتی کهن، بیست و پنج روز پیش از عید، ستون‌هایی از خشت خام اطراف حیاط دربار برپا می‌کردند و بر فراز هر ستونی نوعی دانه از حبوبات می‌کاشتند و خوبی و بدی رویش غلات را در سالی که در پیش بود، از چگونگی روییدن آن پیش بینی می‌کردند. معمول بود به رشد این دانه‌ها نگریسته و هر یک از دانه‌هایی که بهتر بار آمده بود، تفال می‌زدند که آن محصول در سال بیشتر خواهد بود. در خانه‌ها نیز در ظروف ویژه سبزه به عمل می‌آوردند. هر کدام از مردمان در ظرفی یا چیزی مانند آن اقلامی از دانه‌ها از قبیل گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، ذرت، و ماش می‌کاشتند.[۲۵]
ابوریحان بیرونی نیز در داستان‌های پیدایش سبزه‌های نوروزی آورده‌است، «هر شخصی از راه تبرک به این روز در طشتی جو کاشت، سپس این رسم در ایرانیان پایدار ماند، که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات بر هفت استوانه بکارند، و از روئیدن این غلات، به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند.» تقدس عدد هفت نزد ایرانیان بیشتر از این جهت بود که نمایندهٔ ۷ امشاسپند است. امشاسپند به هفت فرشتهٔ بزرگ که هر یک مظهر یکی از صفات اهورامزداست، گفته می‌شود. برخی از محققان عقیده دارند که ترکیب لغوی هفت سین از همین هفت صنف غلات است که ابوریحان به آن اشاره کرده‌است. به عبارت دیگر هفت صنف که در اوایل ظهور اسلام به پیروی از سنت‌های باستانی متداول بوده و فقط به جنبهٔ تقدس آن از جهت عدد هفت و زیبایی سبزه‌های نوروزی، از نظر سنن دیرین، توجه می شده، به تدریج در زبان عامهٔ مردم به این ترتیب تغییر یافته است: هفت صنف، هفت صن، هفت سن، هفت سین و در نتیجه به پیروی از معنی ظاهری کلمه، کم‌کم چنین پنداشته شده که باید بر سفرهٔ نوروزی، هفت چیز که نام آن با سین آغاز گردد، فراهم آید.[۲۶]جشن و مراسم آب پاشی[ویرایش]

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 12